loading...
شیمی نوین
آخرین ارسال های انجمن
امیرحسین قدیری بازدید : 337 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

بی تردید قرن نوزدهم، سده ای باشکوه و پرمایه از نبوغ علمی بوده که ظهور بزرگانی کم نظیر را به خود دیده است. پژوهش ها و خدمات ارزنده ی برخی از این نامآوران چنانکه سزاوار آن بوده اند، به رسمیت شناخته شده و از آنها تجلیل به عمل آمده است. اما در این میان برخی نیز به سادگی به فراموشی سپرده شده اند. از آن جمله، دانشمندی است که به واقع باید او را بزرگترین شیمیدان قرن نوزدهم در کشورش انگلیس دانست.

او پدر مفهومی مهم در جهان شیمی، یعنی ظرفیت شیمیایی بود و با نظریه ی خود در این زمینه، پایه های شیمی ساختاری نوین را بنیان نهاد. واژه ی پیوند که برای توصیف اتصال اتمها به یکدیگر به کار می رود، از تراوش های ذهنی این شیمیدان بوده است و سرانجام اینکه، او را بنیانگذار شیمی آلی فلزی می دانند.


بی تردید قرن نوزدهم، سده ای باشکوه و پرمایه از نبوغ علمی بوده که ظهور بزرگانی کم نظیر را به خود دیده است. پژوهش ها و خدمات ارزنده ی برخی از این نامآوران چنانکه سزاوار آن بوده اند، به رسمیت شناخته شده و از آنها تجلیل به عمل آمده است. اما در این میان برخی نیز به سادگی به فراموشی سپرده شده اند. از آن جمله، دانشمندی است که به واقع باید او را بزرگترین شیمیدان قرن نوزدهم در کشورش انگلیس دانست.

او پدر مفهومی مهم در جهان شیمی، یعنی ظرفیت شیمیایی بود و با نظریه ی خود در این زمینه، پایه های شیمی ساختاری نوین را بنیان نهاد. واژه ی پیوند که برای توصیف اتصال اتمها به یکدیگر به کار می رود، از تراوش های ذهنی این شیمیدان بوده است و سرانجام اینکه، او را بنیانگذار شیمی آلی فلزی می دانند.


در 18 ژانویه ی سال 1825 ، یعنی یک سال پس از آنکه پگی فرانکلند جوان، به عنوان خدمتکار در منزل یک خانواده ی ثروتمند انگلیسی مشغول به کار شد، فرزندی پسر به دنیا آورد.

پگی ناگزیر شد در قبال دریافت یک مقرری ماهانه، به خواسته ی خانواده ی فرزندش از آن ها دور شود و سکوت اختیار کند. مادر، نوزاد خود را ادوارد نامید و تسلیم این سرنوشت ناخواسته، خود را وقف بزرگ کردن کودکش کرد؛ بی آنکه بتواند تصور کند تا چه اندازه کودکش با وجود بهره مندی از آیند های طلایی، از سایه ی این رسوایی و تلاش برای مخفی کردن آن دچار عذاب روحی خواهد بود. او که پسری شرور و نا آرام بود همواره از سوی اطرافیانش سرزنش و طرد می شد و توسط مادر و معلمانش مورد تنبیه بدنی قرار می گرفت.

 در 14 سالگی به عنوان شاگرد در داروخانه ای مشغول به کار شد. در اینجا او به مدت 6 سال سراسر 70 ساعت کار هفتگی خود را به انجام کارهای کمرشکن از باربری گرفته تا بسته بندی داروها می گذراند. در این مدت پزشکان محلی در فرصت های کوتاه او را مورد آموزش هایی در زمینه ی شیمی آزمایشگاهی قرار می دادند. آن ها به وی کمک کردند تا در یک کالج مهندسی کاری به عنوان دستیار آزمایشگاه پیدا کند. گویی درهای بسته به روی او باز می شد. مدیر این آزمایشگاه ، پلیفیر بود که دوران تحصیل خود را زیر نظر شیمیدان مشهور، لیبیگ گذرانده بود.

در سال 1846 ، فرانکلند از طرف محل کارش به آلمان فرستاده شد و در آنجا با شیمیدان هایی که با مرکز پلیفیر همکاری داشتند از نزدیک ملاقات کرد. بونزن یکی از آن ها بود.

درپی این مأموریت، فرانکلند راهی دانشگاه ماربورگ آلمان شد. در اینجا ارتباط او با بونزن به عنوان استاد و دانشجو ادامه پیدا کرد و شهرت بونزن، اعتبار و اهمیت کارهایش، فرانکلند را به شیمی علاقه مند کرد. موضوعی که برای پژوهش از طرف بونزن به وی پیشنهاد شد به کشف جالبی درباره ی ترکیبهای آلی فلزی انجامید. او پیشنهاد کرد که میتوان به جای اتم های اکسیژن یا گوگردی که با اتم های فلزی پیوند برقرار کرده اند، یک گروه آلی متصل به O و S را جایگزین کرد. بنابراین فلز می تواند با گروه هایی آلی در حال پیوند باشد.

نتایج نظری این بررسی ها منجر به انتشار این مفهوم شد که اتم های هر عنصر ، ظرفیتی مشخص دارند و می توانند با تعداد محدود و معینی از اتم عنصرهای دیگر پیوند برقرار کنند و این همان قاعده ای بود که زیربنای تشکیل پیوندهای شیمیایی به شمار می رفت. او در نخستین گزارش خود از کارهایش گفته است: قدرت ترکیبی عنصرها همواره با تعداد مشابهی از اتم هایی که با آن ها پیوند برقرار می کنند، مشخص می شود. یعنی هر اتم برای آنکه وضعیتی پایدار پیدا کند تعداد معینی پیوند تشکیل میدهد.

مفهوم ارایه شده از سوی فرانکلند درباره ی نظریه ی ظرفیت، پایه های شیمی ساختاری نوین را بنیان نهاد. این نظریه، بعدها توسط ککوله توسعه یافت به این ترتیب که کربن می تواند با برقراری 4 پیوند زنجیر یا حلقه بسازد و این مقدمه ی معرفی شیمی آلی بود. بنابراین ککوله و فرانکلند باعث شدند که شیمی به عنوان ابزار مهمی در تولید ترکیبهای پیچیده و جدید، فراتر از آنچه که پیش از زمان آن ها وجود داشت، شناخته شود.

فرانکلند نخستین کسی بود که به کرسی شیمی در دانشگاه منچستر تکیه زد و استاد کالج سلطنتی شد. مقدمات این واقعه در سال 1850 فراهم آمد زمانی که، پلیفیر از مقام استادی خود کناره گیری کرد و ترتیبی داد تا فرانکلند جانشین وی شود.

فرانکلند که در آلمان و در حال تحصیل بود به سرعت به انگلیس بازگشت. سال بعد او استاد شیمی دانشگاهی شد که به تازگی تأسیس شده بود و اکنون دانشگاه منچستر نام دارد.

او که از استعدادی متحیرکننده در زمینه های آزمایشگاهی برخوردار بود از شرکت در یک کار گروهی برای بررسی اثر فشار هواکره بر سوختن استقبال کرد و با یک هیأت اعزامی به مقصد کوهستان مونت بلانک همراه شد تا کشف کند که آیا سرعت سوختن یک شمع به چگالی هواکره ی محل وابسته است یا نه. پاسخ این پرسش منفی بود. در این گروه او با جا نتیندال آشنا شد. آن ها متوجه شدند که در نوک کوه شمع، روشنایی ضعیفی دارد و به این ترتیب بود که به اثر تغییر فشار هواکره بر روشنایی شعله پی بردند و اين كه فشار، میزان روشنایی را افزایش می دهد.

برای نمونه، شعله ی ناشی از سوختن هیدروژن در فشار معمولی نور چندانی ندارد ولی در فشارهای کمتر از 10 یا 12 اتمسفر با شعله ی درخشانی می سوزد. همچنین مشخص شد که حضور ذره های جامد در هوا تنها عامل تعیین کننده ی روشنایی یک شعله نیست. فرانکلند ثابت کرد که طیف یک گاز چگال و مشتعل، شبیه یک لامپ نئون مایع یا جامد است.

او تغییر تدریجی در طیف یک گاز لامپ نئون را با افزایش فشار بررسی کرد. خطوط طیفی که در آغاز خیلی باریک و قابل تشخیص بودند با افزایش فشار ، پهنتر شدند تا جایی که به شکل نوارهایی تار و نامشخص درآمدند و سرانجام هنگامی که چگالی گاز به مقدار چگالی قابل مقایسه با حالت مایع رسید، یکی شدن خطوط در طیفی پیوسته مشاهده شد. کاربرد این نتایج در فیزیک هسته ای، در همکاری با سرنورمن لاکی ير به این دیدگاه انجامید که دست کم در لایه های بیرونی خورشید، مواد، حالت مایع یا جامد نداشته، بلکه باید از گاز یا بخار تشکیل شده باشند.

فرانکلند و لاکي یر در ادامه ی همکاری با یکدیگر، موفق به کشف هلیم نیز شدند. آن دو در سال 1968 در طیف خورشید متوجه یک خط زرد درخشان شدند که به هیچ ماده ی شناخته شده ای تا آن زمان مربوط نبود. آن ها این خط را به یک عنصر جدید، یعنی هلیم، نسبت دادند.

بزرگترین کار فرانکلند در ارتباط با تهیه ی آب سالم بود. در سال 1865 ، او از سوی دولت برای بررسی آلودگی رودخانه ها منسوب شد و تا پایان عمرش مسئول ارایه ی گزارشهای ماهانه درباره ی آب آشامیدنی شهر لندن بود. آب لندن مانند بسیاری از شهرهای دیگر، آلوده بود. او آلوده کنندگان آب را در دادگاه متقاعد کرد و به کمک روشهای تجزیه ای شیمیایی و باکتری شناختی توانست آب آشامیدنی سالم تهیه کند.

فرانکلند کسی بود که کشف کرد که آب چاه هاجر در مکه، به طور وحشتناکی آلوده شده است و دلیل شیوع وبا در میان زائرانی که به این شهر می آیند، به شمار می رود. درپی این پژوهشها، یعنی حدود 12سال بعد، استفاده از آب این چاه ممنوع شد.

اما چرا دانشمندی با فعالیت هایی تا این اندازه ارزنده و در خدمت جامعه ی علمی و بشری چنین گمنام باقی مانده است؟ بنابه نظر نگارندگان تاریخ علم، علت این امر، رسوایی شکنجه آوری بود که این شیمیدان از بدو تولد سنگینی آن را بر سینه احساس میکرد. به هرحال، در آگوست سال 1899 زمان وداع او با این رنج آشنای دوران زندگیش فرارسید و هنگامیکه برای گذراندن تعطیلات به نروژ سفر کرده بود، درگذشت.

اگرچه رازی که در سینه داشت با کالبد خاکی اش مدفون نشد اما امروز مردمانی که با ارزش خدمات انسانی آشنا هستند او را تحسین می کنند و مورد تجلیل قرار می دهند.


منبع:رشد
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • دعوت به همکاری

    خبرنامه

    برای اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه شیمی نوین عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود.

    در مستطیل اول نام و در مستطیل دوم ایمیل خود را وارد کنید.




    دانلود نوار ابزار شیمی نوین
    Get our toolbar!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1107
  • کل نظرات : 208
  • افراد آنلاین : 79
  • تعداد اعضا : 11043
  • آی پی امروز : 205
  • آی پی دیروز : 75
  • بازدید امروز : 325
  • باردید دیروز : 202
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 325
  • بازدید ماه : 325
  • بازدید سال : 38,937
  • بازدید کلی : 1,586,124
  • کدهای اختصاصی