مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود كه ماشین اسپرت زیبایی،
پشت شیشه های یك نمایشگاه به سختی توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو
می كرد كه روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود كه برای
هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست كه پدر توانایی
خرید آن را دارد.
بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت: ...
![](http://s3.picofile.com/file/7833935692/2013_07_06_220134.jpg)
بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت: ...
![](http://s3.picofile.com/file/7833935692/2013_07_06_220134.jpg)